سفر تهران- روز دوم- روز ...
صبح دوشنبه اولین کاری که کردم رفتم سازمان مرکزی تا اوضاع معوقات و حکمم رو درست کنم که خدا رو شکر راحت انجام شد و خانم دولتی قول داد بهم که تا هفته اینده تو کارتابل استان باشه تا ایشالا با حقوق مهر معوقاتم رو بگیرم
برای ساعت 1 راه افتادیم سمت مطب دکتر سعادت تجریش ... برا اوضاع قندم
خوشحال بودم از اینکه با رژیم قندم اومده و پایین و مطمئن بودم که دیگه دکتر تجویز انسولین نمیکنه برام
اما وقتی رفتیم داخل دکتر گفت نظر من همچنان بستری شدن و انسولین زدنه
نمیدونم چرا از این قسمت ماجرا وحشت داشتم که اتفاق هم افتاد
شاید و قطعا بستری شدن مسئله خاصی نباشه ولی خب من سخت بود برام
مونده بودم چیکار کنم ... حسابی از نظر روحی بهم ریخته بودم و بابات هی دلداریم میداد ... اما من اروم نمیشدم
ناهارم رو خوردم و تصمیم گرفتیم پیش دکتر نعیمی هم بریم ببینیم اون چی میگه
راه افتادیم سمت صادقیه .. خدا رو شکر ترافیک نبود و ساعت 4 اونجا بودیم .. منشی خوشرویی داشت و قبول کرد بدون نوبت بشینیم و خدا رو شکر زود هم راهمون داد تو
دکتر نعیمی گفت قندت اونقدر بالا نیست که انسولین بخواد ولی خب باید رژیم داشته باشی
یه رژیم کلی برام نوشت و شماره اش رو داد که تو تلگرام باهاش در ارتباط باشم
اینکه شمارش رو داد که باهاش در ارتباط باشم خیلی عالی بود برام و خیلی براش دعا کردم
شاد و خندون برگشتیم و ساعت 8 راه افتادیم به سمت خونه خودمون
بابات خیلی خسته شد این دو روز خصوصا رانندگی هایی که از ساعت 1 ظهر پشت سر هم داشت
ولی خدا رو شکر به سلامت رفتیم و برگشتیم